واژه ي گناه
واژه ي گناه هرگز نبايد به كار رود.
خود واژه تعبيرات اشتباه دارد و وقتي آن را به كار ببري، در آن گرفتار مي شوي.
گناه يك پديده ي طبيعي نيست. توسط كشيشان آفريده شده است.
آنان توسط گناه بشريت را مورد بهره كشي قرار داده اند. تمام تاريخ شبه اديان، در همين واژهي گناه جاي گرفته است: گناه مسمومترين واژه است. مراقب آن باش.
هرگز آن را استفاده نكن، زيرا در ذهن ناخودآگاهت نيز ريشهاي عميق دارد.
نميتواني در هيچ حيوان ديگري گناه پيدا كني: حيوان فقط وجود دارد. آرماني ندارد، هنري ندارد، فقط هست، و فقط موجود است. حيوان كمالي ندارد كه به آن دست بيابد و براي همين است كه حيوان زيبا و معصوم است.
آرمان ها فاسد مي كنند. زماني كه آرماني داشته باشي تا برآورده سازي، هرگز در راحتي نخواهي بود، هرگز در وطن نخواهي بود، و هرگز نمي تواني رضايت داشته باشي.
نارضايتي همچون سايه اي دنبالت مي كند و هرچه بيشتر از خودت ناراضي باشي، رسيدن به آن آرمانها ناممكنتر مي شود: اين چرخهاي باطل است.
اگر از خودت ناراضي نباشي، اگر خودت را همانطور كه هستي پذيرفته باشي، آن آرمان ميتواند بي درنگ برآورده شود.
و من روي بي درنگ تاكيد ميكنم: بدون هيچ فاصله ي زماني. همينجا و همين حالا،
مي تواني در یابي كه كامل هستي. كمال چيزي نيست كه در آينده به آن دست بيابي، چيزي است كه هميشه با خودت حملش كردهاي. كمال ذات و طبيعت توست.
تفاوت بين شبه مذهب و مذهب اصيل در همين است. شبه مذهب ميگويد كه تو بايد كامل باشي، و احساس گناه ايجاد ميكند زيرا كه تو كامل نيستي. چون كامل نيستي، اخلاقيات درست ميكند، و يك تشويش عميق خلق مي كند، يك ترس و لرز هميشگي، زيرا كه تو كامل نيستي و بهشت و دوزخ را ميآفريند.
اگر كامل بشوي به بهشت دست خواهي يافت و اگر كامل نشوي در جهنم تنبيه خواهي شد!
مذهب اصيل مي گويد كه تو كامل هستي، نه اينكه بايد باشي. نميتواني ناكامل باشي، زيرا ناممكن است كه خداوند چيزي ناقص بيافريند. اگر خداوند اين دنيا را آفريده باشد، چگونه ميتواند ناقص باشد؟
و اگر تو از خداوند آمدهاي، چگونه ميتواني ناقص باشي؟
شما خدايان هستيد و اين يك ادراك است، يك تشخيص، نه يك دستاورد. چيزي نيست كه بايد برايش كار كني. اگر ساكت باشي، همين لحظه تشخيص مي دهي: تو كامل هستي. و زماني كه اين را تشخيص دادي،
كه كامل هستي، با كمال زندگي مي كني، زيرا هر كاري كه بكني از تو بيرون مي آيد، از تو سر مي زند.
پس لطفاً هرگز واژه ي گناه را مصرف نكنيد: اين واژه خطرناك است، اين واژه، قرن هاست كه شما را فريب داده است.
خودت را همانطور كه هستي بپذير، و با تماميت بپذير، بي قيد و شرط.
اين راهي است كه خداوند ميخواهد تو باشي: همانطوري كه هستي، دقيقاً و كاملاً.
اين كسي است كه در اين لحظه مورد نياز است. سعي نكن تغيير كني. همان تلاش براي تغيير احمقانه است. سعي مي كني با كشيدن بند كفش هايت خودت را بالا بكشي! مي تواني قدري جهش كني ولي باز هم روي زمين هستي و در موقعيتي بدتر. زيرا گناه وارد خواهد شد، نتوانستي موفق شوي، شكست خوردي.
يك چيز از من بياموزيد: پذيرش تمام را!
خود واژه تعبيرات اشتباه دارد و وقتي آن را به كار ببري، در آن گرفتار مي شوي.
گناه يك پديده ي طبيعي نيست. توسط كشيشان آفريده شده است.
آنان توسط گناه بشريت را مورد بهره كشي قرار داده اند. تمام تاريخ شبه اديان، در همين واژهي گناه جاي گرفته است: گناه مسمومترين واژه است. مراقب آن باش.
هرگز آن را استفاده نكن، زيرا در ذهن ناخودآگاهت نيز ريشهاي عميق دارد.
نميتواني در هيچ حيوان ديگري گناه پيدا كني: حيوان فقط وجود دارد. آرماني ندارد، هنري ندارد، فقط هست، و فقط موجود است. حيوان كمالي ندارد كه به آن دست بيابد و براي همين است كه حيوان زيبا و معصوم است.
آرمان ها فاسد مي كنند. زماني كه آرماني داشته باشي تا برآورده سازي، هرگز در راحتي نخواهي بود، هرگز در وطن نخواهي بود، و هرگز نمي تواني رضايت داشته باشي.
نارضايتي همچون سايه اي دنبالت مي كند و هرچه بيشتر از خودت ناراضي باشي، رسيدن به آن آرمانها ناممكنتر مي شود: اين چرخهاي باطل است.
اگر از خودت ناراضي نباشي، اگر خودت را همانطور كه هستي پذيرفته باشي، آن آرمان ميتواند بي درنگ برآورده شود.
و من روي بي درنگ تاكيد ميكنم: بدون هيچ فاصله ي زماني. همينجا و همين حالا،
مي تواني در یابي كه كامل هستي. كمال چيزي نيست كه در آينده به آن دست بيابي، چيزي است كه هميشه با خودت حملش كردهاي. كمال ذات و طبيعت توست.
تفاوت بين شبه مذهب و مذهب اصيل در همين است. شبه مذهب ميگويد كه تو بايد كامل باشي، و احساس گناه ايجاد ميكند زيرا كه تو كامل نيستي. چون كامل نيستي، اخلاقيات درست ميكند، و يك تشويش عميق خلق مي كند، يك ترس و لرز هميشگي، زيرا كه تو كامل نيستي و بهشت و دوزخ را ميآفريند.
اگر كامل بشوي به بهشت دست خواهي يافت و اگر كامل نشوي در جهنم تنبيه خواهي شد!
مذهب اصيل مي گويد كه تو كامل هستي، نه اينكه بايد باشي. نميتواني ناكامل باشي، زيرا ناممكن است كه خداوند چيزي ناقص بيافريند. اگر خداوند اين دنيا را آفريده باشد، چگونه ميتواند ناقص باشد؟
و اگر تو از خداوند آمدهاي، چگونه ميتواني ناقص باشي؟
شما خدايان هستيد و اين يك ادراك است، يك تشخيص، نه يك دستاورد. چيزي نيست كه بايد برايش كار كني. اگر ساكت باشي، همين لحظه تشخيص مي دهي: تو كامل هستي. و زماني كه اين را تشخيص دادي،
كه كامل هستي، با كمال زندگي مي كني، زيرا هر كاري كه بكني از تو بيرون مي آيد، از تو سر مي زند.
پس لطفاً هرگز واژه ي گناه را مصرف نكنيد: اين واژه خطرناك است، اين واژه، قرن هاست كه شما را فريب داده است.
خودت را همانطور كه هستي بپذير، و با تماميت بپذير، بي قيد و شرط.
اين راهي است كه خداوند ميخواهد تو باشي: همانطوري كه هستي، دقيقاً و كاملاً.
اين كسي است كه در اين لحظه مورد نياز است. سعي نكن تغيير كني. همان تلاش براي تغيير احمقانه است. سعي مي كني با كشيدن بند كفش هايت خودت را بالا بكشي! مي تواني قدري جهش كني ولي باز هم روي زمين هستي و در موقعيتي بدتر. زيرا گناه وارد خواهد شد، نتوانستي موفق شوي، شكست خوردي.
يك چيز از من بياموزيد: پذيرش تمام را!
No comments:
Post a Comment